تویی معبد رویام تویی آتش جاوید

تویی معبد رویام تویی آتش جاوید

دریافت فایل شنیداری

من را غم هجران تو دردیست

کز یاد نگاهت نه رهاییست

 

در باده ی عشق تو چه مستیست

کز شوق وصالت نه جداییست

 

هر لحظه به یاد تو به راه است

من گشته ام افسون وجودت نه قرارست

 

ای یار مرا ناز به لبخند دگر کن

یک جام دگر بهر دل خسته روا کن

 

آغوش نفسهات همه بزم و سرودم

ای عشق ازل تویی ترانه و سرودم

 

هر دیده که بینم به دنبال تو گردم

هر ناز صدایی به یاد تو نیوشم

 

دلدادگی و عشق مرامیست پر از راز

پیمانه زن عهد شناس جویدش این راز

 

یک سینه نیاز است فروزنده چو خورشید

جانی که زند بال چو شهباز به خورشید

 

پروانه شود بال کشد در ره معشوق

پروا نکند که سوزد از آتش معشوق

 

دیوانگی و مستی و بی خانگی و شور

رودی ز خرد موج زنان هماره پر شور

 

دلدادگی و درد چو فرهاد چو مجنون

صافی دل و خستگی و دلی پر از خون

 

این راه به جان دادن بر دار بماند

ورنه همه مدعی و کو آنکه بماند؟

 

در مشق جنون از آتش عشق گذشتن

رسمیست بمانده ز سیاوش فروتن

 

دلداده ی سودابه و هر لحظه در آتش

هر لحظه به شوق او برآمدن ز آتش

 

باید که چو بابک ز خود و نام گذشتن

در سرخی خون خود ز جان هم بگذشتن

 

بودن ز پی شادی مردمان پر درد

با شادی و خرمی زدودن این غم و درد

 

ای نازخدا بانوی طناز دلم باده ی جاوید

دریاب تویی معبد رویام تویی آتش جاوید

 

تو مهر فروزان دلم آتش جانی

جاوید نگاه بی زمان جان جهانی

 

نیروی همه روز و شبم در دره دادار

امید تو بوده اِی مرا نقطه ی دیدار

 

این قصه ی پر راز هزاره های مهراز

جانیست که مجنون تو بوده اِی همه ناز

 

“سید مرتضی موسوی (مهراز)

سبد خرید
پیمایش به بالا