پیر و مرشد در خود توست
“پير و مرشد در خود توست” يكی شب در سماعی عاشقانه به دنيايی رسيدم پر ستاره بهاری بود و سبزی و طراوت همه رنگ و همه نور و گل و ابر نگه كردم نديدم هيچ نامی فضای بی نشان و بی كلامی به پرواز آمدم در عشق جانان همه بوی خوش و آرامش جان …