صورش بدمیم و همه اسرار بگوییم

“صورش بدمیم و همه اسرار بگوییم”   ما دوش ز تقدیر به عصیان بجستیم چون باد به آفاق زسر شور گذشتیم دریای عدم را که همه موج بلا بود بر کشتی نوح و به تولّا بگذشتیم در پای ره آن شه خوبان از نفس و ز اندیشه به ذکرش ببریدیم ما در شب تنهایی و …

صورش بدمیم و همه اسرار بگوییم ادامه »