ای شمس جاودانی
“ای شمس جاودانی” ای مطرب معانی فرهاد آسمانی مستانه تر بخوان باز از عشق آسمانی چنگال اهرمن را برکن به زخم سازی جانانه تر بزن باز صورتگر رهایی دل آتش دمادم جامی بده تو ساقی خون می چکد ز مژگان پر کن پیاله شافی در قطره قطره جانم آهی کشم که روزی آتش زدی …