مستان ندا بیامد

“مستان ندا بيامد”

 

مستان ندا بيامد

با جامتان در آييد

ساقی درودتان گفت

با جام دل بياييد

پر خون كنيد دل را

در سور او بنوشيد

رقصان به ساز عشقش

شهر دلی بسازيد

يك حلقه از دل و جان

جانها به هم بدوزيد

با سوز هم بسوزيد

با ساز هم برقصيد

با زخمه های گيتار

يك دل ترانه خوانيد

دستان هم فشاريد

دلهای هم نوازيد

با همدلی رفاقت

مهرابه ای بسازيد

يك يك به شوق رويش

تاری شده نوازيد

با سی وجود پر مهر

سيتار جان بسازيد

يا در ميان شبها

هر يك چو شمع گرديد

با چل وجود پر مهر

يك چلچراغ سازيد

اين جا شروع راه است

با هم به هم بمانيد

پويندگان به راهند

جم خانه ای بسازيد

يك خسته از ره آمد

تاری دگر نوازيد

در سور وصل او هم

جامی دگر بنوشيد

باز اين ندا بيامد

با جامتان در آييد

ساقی درودتان گفت

با جام دل بياييد

 

                              “سيد مرتضی موسوی (مهراز)”

سبد خرید
پیمایش به بالا