هفت شهر عشق

هفت شهر عشق

هفت شهر عشق را فرهاد گشت

ما هنوز اندر طلب درمانده ايم

سرخوش از معنای عشقش بی دليل

در پی حل معما رفته ايم

همچو موسی در پی آن پير عشق

ادعای معرفت را كرده ايم

شرحه شرحه در پی نازش نماز

خوانده ايم و در نيازش مانده ايم

در قفای حق ابراهيم پاك

قل هو الله احد را خوانده ايم

همچو عيسی بر سرير لطف او

در تحيّر از صفايش مانده ايم

در سرا و منزل پر نعمتش

فقر استغنای او را طالبيم

همچو قطره غرقه در دريای نور

ما فناييم و در او مستغرقيم

سيد مرتضی موسوی (مهراز)

سبد خرید
پیمایش به بالا