قبله ی پرواز تو هستی

“قبله ی پرواز تو هستی”


گر جام من و شراب مستیم تو هستی
گر شمع من و نور دو دیده تو هستی
گر آتش دل، معنی این جسم تو هستی
گر نور درونم رخ دادار تو هستی
گر بهشت موعود و پر از شور تو هستی
گر دلبر پُرناز، نگار مه طنّاز تو هستی

گر آن که ازل دیدم و در یاد تو هستی
گر لیلی مجنون، مه دردانه تو هستی
گر حوریه  اینجا و دل آرام تو هستی
گر رامش جان و به رهم یار تو هستی
گر جان جهانم گهر ناب تو هستی
گر بانوی عشق و صنم و قبله تو هستی
پس جان به تنم، رامش جان باش
پس سوز دل و همنفس و آتش دل باش
پس روح و روانم مه همراز دلم باش
در قصه مرا معنی پرواز و خدا باش
دوری مکن ای یار که در مستی پرواز
هجران شکند بال و بسوزد پرِ پرواز
نازت همه خواهم، خریدار منم من
ساییده رُخم بر قدمت، واله منم من
بر بارگه عشق تو از روز ازل دل بسپردم
سردار رهت آن که به تو جان بسپردم
مهراز که جانیست همه شوق به رویت
جان می دهد و سر به فدای مه رویت

سید مرتضی موسوی (مهراز)

سبد خرید
پیمایش به بالا