از هر نفست روح گرفتیم

“از هر نفست روح گرفتیم”

دریافت فایل شنیداری سروده

بر سلسله ی موی تو ما خون بفشاندیم
عشقیست در این خون که از دل بفشاندیم
در پیچش هر موی تو صدها دل بی تاب
زیبای جهان بر سر هر موت ز دل جان بفشاندیم
دیوانه ترینیم بر آن رخ رخ مهتاب
ای جلوه ی حق بهر رخت سر بنهادیم
در هر نفس از هر نفست روح گرفتیم
ای عیسی جانبخش به تو روی نهادیم
دلها بشکست و قلمها بشکست یار دلارا
در هر قدمی در ره عشقت بشکستیم
ما تشنه ترینیم بر آن غنچه ی لبهات
ای ساقی طنّاز به حسرت بشکستیم
در هر شب رٶیا که مهمان تو بودیم
صد قصه و افسانه از این عشق نوشتیم
گویا که نداری به سرت میل به وصلت
خورشید درخشان تو و ما همچو زمینیم
ما را به نگاهی و به لبخند خریدی
بر رسم جهاندار نهان سر بنهادیم
ای دلبر بیتا گل اندام پر از ناز گهربار
تو هستی مایی به مستیت خرابیم
فریاد از این دوری و تنهایی پر درد
سازی بزن ای مطرب زیبا که برقصیم
شادی دل خسته ی ما تو صفا تو
دُردانه ی یکتا به تو ما جامه درانیم
مهراز کزین عشق چو فرهاد شکستست
گوید بت ما نیم نگاهی، به لبخند تو جانیم

“سید مرتضی موسوی (مهراز)”

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Scroll to Top