صدای بلند سکوت

صدای بلند سکوت

به خود آمدم دیدم
در سکوت تنهایی
صدها بار تو را با صدای بلند خوانده ام
ترانه هایم تویی
نفس هایم تویی
زمزمه هایم تویی
شب نامه هایم تویی
ذکر مداومم تویی
در اوج بودنم
در بی زمانی ناب
و بی مکانی رویاهایم
آن گاه که می دانم کیستم
و می دانم که چرا هستم
و به خود بازمی گردم
بی آن که بدانم
آگاهانه از درونم در دلم
در ژرفای وجودم
می بینم تنها تو هستی
و تنها تو را می خوانم
ای قصه ی جاودان دلدادگی
مهراز بی دلیست
که دل باخته
به دلبری که جام چشمانش
شب چراغ جاودانگیست
و خاطره هایی که بر لبخندش جاریست
و نسیم بهشتی که در عطر گیسوانش می وزد
مرا به سکوت ترانه سازم فرامی خواند
تا کی روزم فرا رسد
این نیز دل نوشته ای بود
از همان صدای بلند سکوت

سید مرتضی موسوی (مهراز)

سبد خرید
پیمایش به بالا